نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به نام خداوند جان و خرد
بیتردید ایران، سرزمینی «قهرمانپرور» و ایرانیان از دیرباز مردمانی «قهرماندوست» بوده و همچنان هستند. بالطبع قدرشناسی و نکوداشت یاد و خاطرهی «قهرمانان» و «مردان و زنان بزرگی» که در گسترهی تاریخ ایران و صفحات سرگذشتنامهی ایرانیان توانستهاند در نقش «بازیگران تأثیرگذار» و یا «ناجی مردم» ظاهر شوند، در فرهنگ و آداب و سنن ایرانیان جایگاه ویژهای دارد.
با نگاهی گذرا به صفحات کتاب تاریخ ایران، به این نکته پی میبریم که این «قدرشناسی» و «نکوداشت» به فراخور حال و مقتضای زمان و مکان در جلوههای مختلف و متنوعی ظاهر شده است. گاهی در قالب راهیابی شخصیتها و بازیگران برجسته به داستانهای قومی و افسانههای عامیانه و گاهی نیز به شیوهی محسوستر، در قالب پاسداری و حراست از مدفن و مقبرهی بزرگان تاریخ و یا احداث «آرامگاه» و «یادمان» برای مردان و زنان تاریخساز جلوهگر شده است.
میتوان مدعی شد که در میان نامآوران بزرگ تاریخ ایران، یکی از پُرتکرارترین نامها، «نادرشاه افشار» است. چوپانزادهای که از میان «فرودستترین طبقات اجتماعی» و با کمترین پشتوانه و حمایت قومی و قبیلهای، تنها با تکیه بر هوش و استعداد و ظرفیتهای خدادادی و وجودی خویش، از جای برخاسته و تا رسیدن به اوج قلهی قدرت و افتخار و پیروزی در میدان سیاست ایران و حتی جهان از حرکت باز نمانده است و در این مسیر پرتلاطم، چنان برقآسا و سریع به پیش راند که حتی در زمان زندگانی و حضور در عرصه و میدان سیاست، به افسانهها و داستانها و مثلها و متلهای عامیانه راه یافت و به حق «فرزند شمشیر» نام گرفت.
اگرچه فرجام کار این «قهرمان مردم» ناخوشایند و تلخ بود، اما بیاعتناییهای صورت گرفته به مقبرهی این سردار نامدار ایران، در کام علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ این سرزمین اهورایی و مردخیز، بسیار تلختر و گزندهتر بود. چرا که در حافظهی قومی ایرانیان، «نادرشاه» دلاورمردی بود که در دورهی کوتاه «ایرانبانی» خویش، نه تنها به هرج و مرج پس از سقوط صفویان و از هم گسیختگی و پارهپاره شدن «ممالک محروسه ایران» و «مام میهن» خاتمه داد، بلکه بار دیگر مَجد و عظمت و شکوه ایران زمین را به آن بازگرداند؛ و این نکتهی کوچکی نبود که به راحتی از حافظهی تاریخی ایرانیان «قهرماندوست» زدوده شود و یا گرد و غبار نامهربانیها و بیاعتناییهای سیاسیون ادوار پسین، بتواند پردهی فراموشی بر قامت آن بکشاند.
۱۲ فروردین ۱۴۰۲ – شصتمین سالروز بازگشایی آرامگاه نادرشاه افشار (باغ موزه نادری)
به رغم همهی نامهربانیهایی که در سالیان و ادوار پس از قتل نادرشاه افشار (۱۱۶۰ هـ .ق/۱۱۲۶ خ) رخ داده بود و حتی تا مرز ویرانی آرامگاه و مقبرهی این سرباز نامدار و دلاور پیش رفته بود؛ به محض رفع موانع و تحصیل شرایط، «انجمن آثار ملی ایران» به نمایندگی از مردم قدرشناس و فرهنگدوست ایران، در صدد برآمد تا پس از گذشت بیش از ۲۵۰ سال از قتل فجیع نادر، به پاس همه تلاشهای این سردار نامدار و پیروز ایرانی در مسیر «ایرانبانی» و «اتحاد مردم» و اعتلای سرزمین ایران، با احداث آرامگاه و یادمانی شایسته بر فراز مدفنش، جلوهی دیگری از قدرشناسی ایرانیان نسبت به بزرگان تاریخ را چشمدید جهانیان نماید.
به اینترتیب یادمان فاخر و باشکوهی که با طراحی مهندس هوشنگ سیحون (پدر معماری نوین ایران و مرد بناهای ماندگار) در مدت ۷ سال، بر فراز مدفن «فرزند شمشیر» ساخته شد، در تاریخ ۱۲ فروردین سال ۱۳۴۲ خورشیدی به روی مشتاقان گشوده شد و از آن پس تبدیل به مجمع و محفل انسی برای بسیاری از ایرانیان علاقهمند به تاریخ و فرهنگ ایران گشت؛ به گونهای که میتوان مدعی شد این آرامگاه و یادمان زیبا و سترگ، طی ۶۰ سالی که از عمر آن میگذرد، تقریباً جزئی از خاطره جمعی ساکنین شهر مشهد و تمام کسانی است که طی این سالها سفری به این شهر نمودهاند و پس از زیارت مضجع منور رضوی، گذری و نظری بر این باغ موزهی خاطرهانگیز داشتهاند.
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه که زیارت گه رندان جهان خواهد بود.
البته اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که در تاریخ ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روز ۱۲ فروردین با رخداد بزرگ و غرورآفرین همهپرسی مردم ایران و رای قاطع به گزینهی «جمهوری اسلامی» شناخته شده است و شاید این نیز یکی از «طُرفهبازیهای» تاریخ و روزگار بوده است که روز اتحاد و همبستگی و همپیمانی مردم ایران از هر قوم و اندیشه برای انتخاب قاطعانهی گزینهی «جمهوری اسلامی» مصادف شده است با سالروز بازگشایی آرامگاه مردی که بزرگترین هنرش، بازسازی اتحاد و همبستگی مردم ایران از هر قوم و قبیلهای، برای مقابله با همه طمعورزان به کیان ایران و ایرانی بوده است.
#پاسدار_زیبایی_های_فرهنگ_ایران_باش
دیدگاه بسته شده است.