پیوند احساسات اخلاقی و توسعه اقتصادی

پیوند احساسات اخلاقی و توسعه اقتصادی فائزه اعتمادگلستانی/ پژوهشگر اقتصاد رفتاری در تاریخچه بازارهای کشور ما و بقیه کشورهای دنیا ، استفاده از اعتماد سابقه ای طولانی دارد.  در گذشته که ضمانت های قانونی به شکل امروزی وجود نداشت اعتماد حرف اول را می زد و در جهان امروز نیز بهترین جایگزین این ضمانت هاست. […]

پیوند احساسات اخلاقی و توسعه اقتصادی

فائزه اعتمادگلستانی/ پژوهشگر اقتصاد رفتاری

در تاریخچه بازارهای کشور ما و بقیه کشورهای دنیا ، استفاده از اعتماد سابقه ای طولانی دارد.

 در گذشته که ضمانت های قانونی به شکل امروزی وجود نداشت اعتماد حرف اول را می زد و در جهان امروز نیز بهترین جایگزین این ضمانت هاست.

 استفاده از اثر اکتشافی اعتماد، باعث صرفه جویی در هزینه های مبادله می شود و منجر به تصمیماتی سریع، موثر و کارآمد خواهد شد.

شواهد تجربی زیادی وجود دارد که نشان می دهد ارتباط  مستقیمی میان سطح اعتماد و سطح توسعه اقتصادی در یک جامعه وجود دارد. کشورهایی با مقادیر زیادی اعتماد و با سطوح بالایی از ثروت وجود دارند که عملا این نکته را تصدیق می کنند.

همچنین برخی برآوردها حاکی از آن است که اگر کشورهایی مانند هند، چین و یا کشورهای آفریقایی از سطح اعتماد بالاتری برخوردار بودند؛ ممکن بود درآمد سرانه شان دوبرابر شود. حتی می توان ازاین فراتر رفته و با استناد به مطالعات اقصاددانان فرانسوی ادعا کرد که برخی کشورهای ثروتمند همچون فرانسه و انگلستان نیز می توانند با وجود سطوح بالاتر اعتماد همچنان جایگاه اقتصادی شان را بهبود ببخشند.

 تاثیرگذاری اعتماد بر توسعه اقتصادی چگونه است؟

اگرچه سطح اعتماد (که خود تابعی از هنجارهای اجتماعی است) به طور معمول در اقتصاد متعارف نقش چندانی ندارد؛ اما در دنیای واقعی اعتماد نوعی اکتشاف سریع و ساده است. این نوع اعتماد به افراد کمک می کند تا از هزینه های جست و جو برای تعیین کارگزاران صادق و تدوین قراردادهای گران قیمت معاف شوند.

همچنین اقتصاد متعارف معتقد است نیروهای بازار باید انسان های متقلب و شرور را از بین ببرند یا آن ها را فراری بدهند؛ اما این کار را نمی کنند. از طرف دیگر بر این باور است که اعتماد تا حدی شهودی و احساسی است و بسیاری از افراد معتقدند که اعتماد کردن بی تجربگی و حتی غیرعقلانی است. در حالی که این استدلال توجهی به دنیای واقعی ندارد.

در اجتماعی که اعتماد افراد به یکدیگر وجود دارد، هزینه های کسب و کار و حتی مخاطرات آن کاهش می یابند. به طور واضح تر می توان گفت در قلمروی اجتماعی که خریدار محتاط عمل می کند ریسک بیش تری را هم متحمل می شود. اما در دنیایی با اعتماد بیشتر، مصرف کننده نه تنها ریسک و استرس کم تر که حتی زمان و تلاش کمتری برای شناسایی کارگزاران درستکار مصرف می کند.ف

اعتماد همان انتظاری است که دو طرف معامله از یکدیگر دارند تا مطابق قولی که داده اند عمل کنند. اما شاید از خود بپرسید در روزگاری که سرمایه اجتماعی رو به فرسایش است مکانیزم عمل این انتظارات چگونه خواهد بود؟  باید گفت در این رفتار اجتماعی اقتصادی افراد با احتمال زیاد به قول خود عمل خواهند کرد؛ چرا که اولا منافع و رفاه دیگران را با منافع خودشان یکی می دانند و این امر را رابطه ای متقابل می شمارند : یعنی تو به منافع من رسیدگی می کنی من به منافع تو!

در وهله دیگر و مهم تر نیز افراد از ترس اینکه  در صورت پیمان شکنی اعتبارشان خدشه دارد شود به طرف دیگر معامله وفادار می مانند. آنان  از ترس اینکه به طور اتوماتیک وار از چرخه اقتصادی حذف شوند و یا با پیامدهای حقوقی و اجتماعی ناخوشایندی مواجه شوند، تلاش می کنند روابط را مبتنی بر عنصر کلیدی اعتماد نگه دارند.